مانیمانی، تا این لحظه: 12 سال و 14 روز سن داره

نبض زندگی ما

مانی سلطان سبدی میشود

به نام خدا جوجه طلا من فدات بشم الان یه هفته که خونه مادرجون اینهاییم و به خاطر نمایشگاه بهاره که من غرفه گرفتم برای کارم و برای کار بابایی اینم عکس سلطان سبدی من تو خونه مادرجون تاریخ: 1392/12/10 1392/1     ...
14 اسفند 1392

مدتی که نبودیم

به نام خدا خیلی وقته که برات آپ نکردم اینجا دلیلش این بود که بعد اسباب کشی بابایی ماشین رو عوض کرد و منم بسی سرگرم شما بودم و این خونه جدید هم برامون پر درد سر بود البته کم و بیش اون وبلاگت رو آپ میکردم اما نمیرسیدم که اینجا بیام باید بگم که شما خیلی خیلی بزرگ وآقا شدی مثلا تو این مدت که نبودیم شما رو از پوشک گرفتم و شما هم همکاری لازم رو داشتی جوجه طلای من تونستی کلی کلمه یاد بگیری و کارتهای بن بن بن خودت رو کامل عکسهاش رو بگی و ما برای شما کارتهای جدید گرفتیم خیلی راحت با مکعب هوشت بازی میکنی و همه با دیدن این صحنه اول تعجب میکنن و بعد هم تشویقت میکنن برام کلی شیرین زبونی میکنی و تو این مدت سفر هم به اصفهان داشتیم ...
14 اسفند 1392
1